اول فکر می کردم خارجیان شاخ در جیب ما می گذارند


خدمت آقای هدایت.سلام
امید که خوب و شاد باشید.مقاله شما را خواندم و شاید برای اولین بار تصمیم گرفتم که چیزی برای کسی بنویسم.
از زمان انقلاب تا کنون در کشورهای متعددی بوده ام.تجربیات متفاوت و بلندی و پستی های متفاوتی را پشت سر گذاشته ام.اما در یک مورد و در هر کشوری که بودم یک اتفاق نظر وجود داشت.
اوائل فکر میکردم خارجیان شاخ در جیب ما میگذارند .بعدها که دوران غربت بیشتر شد و حس نوستالژی هم افزون تر شد ،فکر میکردم که بدلیل حس و علاقه به موطن مادری باعث این چنین فکرهایی میشود و بیگانگان را هم کمی با شک و تردید میدیدم.ناگفته نماند .مدام میشنیدم که ایرانیان آدمهای با هوش و با استعدادی هستند و همیشه هم خودم را سرزنش میکردم و به خودم میگفتم که چرا من مثل دیگران با هوش و با استعداد نشده ام که دایم باید چنین سرزنش هایی را تحمل کنم.
به هر حال...امروز بی هیچ شک و تردیدی میگویم که آری.آری،ایرانیان آدمهای با هوش و با استعدادی هستند و به دنبال یافتن ریشه های این هوش و استعداد هم هستم.
من در آلمان زندگی میکنم و میبینم که در این چند سال گذشته چگونه برای مالتی کالچر کردن کشورشان چه برنامه های دراز مدت فرهنگی و سیاسی و اقتصادی را در حال اجرا و پیاده کردن هستند. به کشورهای اطراف هم نگاهی کردم و دیدم که آری،در انگلستان به همین طور.در فرانسه و امریکا و کانادا نیز به همین طور وووو....چند زبانه بودن، چند فرهنگی بودن از انسانها ،انسانهای چند لایه و چند ضلعی میسازد.به آدمها عمق میدهد .به آدمها وسعت و افق باز میدهد.اگر برخوردهای نژاد پرستانه مردم کوچه و بازار را به حساب برنامه ریزی های طویل المدت دولتها نگذاریم .آنگاه خواهیم دید که در چند سال آینده اینها کشور های مالتی کالچرو چند زبانه دارند و دیگر از تولد کودکان مونگول و پیر شدن جوامع شان در عذاب نیستند.
جناب آقای هدایت.بی شک روانشناسان و جامعه شناسان برای یافتن این موضوع که مالتی کالچر بودن ریشه هوش و استعداد است سالهای سال مطالعه کرده اند و در کشور هایی نظیر ایران و یا هند که همپای بشریت قدمت دارند ، مطالعات میدانی هم داشته اند.حال بر میگردم به اصل موضوع.چه شده است که مالتی کالچر بودن برای جوامع خودشان خوب است ولی برای ما بد........کمی به اطراف خودتان بنگرید تا ریشه های این توطئه را ببینید.ما باید مونو کالچر بشویم .آنها باید مالتی کالچر بشوند.ما باید یک زبانه بشویم ، یا یک فرهنگی بشویم ،بی هوش و استعداد و بی غنای فکری بشویم .اما آنان نه ...با بوجود آوردن جنگ و خونریزی فرزندان ما را به کشورهای خودشان میکشانند و با فروش اسلحه ما را از یکدیگر جدا میکنند تا به اهداف خودشان برسند.هموطن عزیز،اگر واقعا نژاد ایرانیت هوش و استعداد دارد نباید به راهی برود که آنان میخواهند بلکه باید این هوش و استعداد را به آنان نشان بدهد.یوگسلاوی را نگاه کنید.عراق امروز را نگاه کنید.باور کنید من دو سال قبل در چاپ خانه کلت در آلمان نقشه های تجزیه شده عراق و ترکیه و ایران را دیدم...ترکیه و بحران های ترکیه و اخبار مرتبط با ترکیه را هم دنبال کنید تا سر نخ توطئه را پیدا کنید.من و شما باید برای حقوق تمامی انسانها مبارزه کنیم.من و شما باید به آنان بگوییم که فرهنگ مدون بشریت ریشه هایش در زبان سغدی و تبری است ، من و شما باید به آنان بگوییم که فرهنگ کشورهای اروپایی ریشه هایش در کردستان ماست و نه یونان که خوشبختانه به تازگیها ،یکی از نویسندگانشان هم دست روی این کج روی تاریخی گذاشته است.
جناب آقای هدایت.امیدوارم که من در اشتباه باشم و توطئه مونو کالچر کردن ما را نتوانند به دست مردم ما عملی بکنند و فرزندان ایران زمین به آنان بفهمانند که شایستگی مالتی کالچر بودن را دارند و اما اگر هم این توطئه عملی شد ،من خواهم گفت که ملتی که برای قیمت گوجه فرنگی شکایت به نا کسان ببرد و صبح بگوید زنده باد و عصر بگوید مرده باد.پس لیاقت همان تجزیه و بحران جنگ داخلی را هم دارد و آنچه هم که در خارج میشنیدیم شاخی بود که در جیبمان میگذاشتند.
در پایان بیشتر از این وقتتان را نمیگیرم و با ادای احترام به روح ساعدی بزرگ خواهش میکنم اگر آدرس ایمیلی آقای براهنی را
دارید.این نوشته را هم با عرض سلام برای ایشان بفرستید.با سپاس.جواد کراچی
www.javad-karachi.de